Web Analytics Made Easy - Statcounter

همشهری آنلاین-حسن حسن زاده: وقتی با تعدادی از دوستان و همسایگان مرحوم آیت‌الله ‌محمدتقی فلسفی به گفت‌وگو می‌نشینیم، از لحظه لحظه حضور در کنار ایشان آنقدر خاطره دارند که بیان همه آنها در این مجال نمی‌گنجد. در این گزارش همسایه‌های قدیمی مرحوم محمدتقی فلسفی از خاطرات‌شان با آن واعظ و خطیب بنام می‌گویند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

گره‌گشای اهالی 


مسلم مفید یکی از همسایگان مرحوم فلسفی از ارتباط نزدیکش با ایشان می‌گوید: «‌نام من در شناسنامه «اسلام» است اما مرحوم فلسفی همواره من را مسلم صدا می‌زدند. در آن چند سالی که همسایه ایشان بودم معمولاً در بسیاری از جلسات و مراسمی که در خانه‌شان برگزار می‌شد شرکت می‌کردم. برای من افتخاری بود که برای منزل ایشان نان می‌خریدم و گاهی خریدهای شخصی ایشان را انجام می‌دادم. این ارتباط آقای فلسفی با همسایه‌ها هم دوطرفه بود چنان با محبت و مهربانی با همسایگانشان رفتار می‌کردند که‌گویی همگی از اعضای خانواده‌شان هستند.»

او می‌افزاید: «به یاد دارم، همیشه در خانه مرحوم فلسفی به روی مردم و اهالی محله باز بود. هر روز از ساعت ۱۰ تا ۱۳ در خانه‌شان جلسه رسیدگی به امور مردم داشتند. هر کسی که مشکل و گرهی در زندگی‌اش داشت به آنجا می‌آمد و مرحوم فلسفی هم با نهایت صبر و حوصله به تعداد زیادی از مراجعان رسیدگی می‌کردند. کسی که بیماری خاصی داشت اما برای درمان آن به مشکل مالی برخورده بود نزد آقای فلسفی می‌آمد و ایشان نه تنها مشکل مالی او را تا حد توانشان برطرف می‌کردند که حتی او را به پزشک هم معرفی می‌کردند. حتی از روحانیان هم آنهایی که برای تأمین هزینه‌های ازدواج مشکل داشتند به آنجا می‌آمدند و آقای فلسفی در این مورد هم هیچ مضایقه‌ای نمی‌کردند.» 

مرحوم فلسفی سخاوتمند بود


مهدی انصاری از همسایه‌های مرحوم فلسفی می‌گوید: «‌خانه ما درست در کنار منزل مرحوم فلسفی قرار داشت. من از کودکی ایشان را می‌شناختم و در سنین نوجوانی بیشتر با ایشان مأنوس شدم و همین امر هم باعث شده است که خاطرات بسیار زیادی از آن واعظ یگانه داشته باشم. به یاد دارم زمان جنگ تحمیلی و موشکباران تهران، یک روز سریعاً خودم را به منزل ایشان رساندم و دیدم آقای فلسفی در حیاط ایستاده‌اند. وقتی گفتم خواهش می‌کنم به زیرزمین خانه ما بیاید تا مبادا اتفاقی برایتان بیفتد، لبخند زدند و گفتند: «‌اگر مرگ سراغ من بیاید به داخل زیرزمین هم خواهد آمد. و اگر عزرائیل هم به سراغم بیاید، استکان چایم را زمین می‌گذارم و به استقبالش می‌روم.»

مهدی انصاری از همسایه‌های مرحوم فلسفی 

مرحوم فلسفی، آنقدر مهربان بود که در خانه‌اش همواره به روی همه مردم باز بود. شاید یکی از خصوصیات بارز ایشان، بی‌اعتناعی او به مادیات بود. به یاد دارم در اعیاد مختلف، اسکناس‌های زیادی را برای هدیه دادن به مردم آماده می‌کردند و من هم بارها از دست ایشان در اعیاد گوناگون اسکناس‌هایی را تبرک گرفتم. همیشه سعی می‌کردم از ایشان الگو بگیرم یکی از مهم‌ترین اثرات سبک زندگی مرحوم فلسفی که تأثیر زیادی در اطرافیان داشت، سخنوری‌شان بود، من همواره سعی می‌کردم در نوع سخن گفتنم از ایشان پیروی کنم. اما جالب‌ترین خاطره‌ام از ایشان به روزی مربوط می‌شود که فردی که به نظر اعتیاد داشت به خانه مرحوم فلسفی آمد و گفت که در خانه‌ام فرشی ندارم. مرحوم فلسفی هم مانند همیشه با سخاوتمندی خاصش به من گفت «‌همراه او برو و وضع زندگی‌اش را ببین اگر نیازمند بود فرشی که در ایوان خانه پهن کرده‌ایم را به او بده‌» وقتی با آن شخص رفتم فهمیدم که دروغ گفته است. نزد مرحوم فلسفی برگشتم و ماجرا را به او گفتم. ایشان با این وجود آن شخص را دوباره به حضور خواستند و مبلغی به او کمک کردند و از او خواستند برای حل مشکل خود چاره‌ای بیندیشد.» 

 کمک به نیازمندان از درآمدهای شخصی‌

مصطفی مصطفایی یکی از نزدیکان و یاران مرحوم فلسفی می‌گوید: «من از کودکی در خدمت ایشان بودم. از همان زمان برایم مانند یک پدر مهربان بودند. مرحوم فلسفی هم هر وقت می‌خواستند من را صدا بزنند، می‌گفتند: «‌بابا مصطفی». باید بگویم صفت مهربانی در وجود ایشان آنقدر ریشه داشت که نه تنها برای نزدیکان بلکه شامل همه همسایگان و مراجعان به خانه‌شان هم می‌شد. هر وقت از در حیاط وارد می‌شدم می‌گفتند، در را باز بگذارم. چراکه اعتقادشان این بود که در خانه باید به روی همه باز باشد. وقتی به سنین جوانی رسیدم، من را مسئول ارتباط با چاپخانه و توزیع و تکثیر کتاب‌هایشان کرده بودند. به همین دلیل من متن‌ها و نوشته‌هایشان را به افراد مسئول می‌دادم تا آنها را بررسی کنند و بعد از چاپ کتاب‌ها هم بنا بر درخواست بزرگانی مانند، آیت‌الله ‌صدوقی یزدی، آیت‌الله ‌یثربی کاشانی و آیت‌الله ‌دستغیب و دیگر بزرگان، کتاب‌ها را برای آنها می‌فرستادم.»

مصطفی مصطفایی یکی از نزدیکان و یاران مرحوم فلسفی

مصطفایی به گشاده‌رویی و سخاوتمندی مرحوم فلسفی تاکید می‌کند و می‌گوید: «این ویژگی باعث می‌شد که هیچ سائلی را از در خانه‌اش بی‌بهره‌ نگذارد. بارها شاهد بودم حتی شخصاً به بیمارستان‌ها و مراکز درمانی زنگ می‌زد و برای بیمارانی که بضاعت نداشتند سفارش می‌کرد و بارها هم پیش آمده بود که به بیمارستان‌ها می‌گفت صورت حساب بیماران بی‌بضاعت را برایش بفرستند تا هزینه درمانی آنها را پرداخت کند. اما مهم‌تر اینکه تمام این هزینه‌ها را هم از اموال خود پرداخت می‌کرد و نه از وجوهات و خمس و زکاتی که به ایشان می‌دادند. یعنی درآمدهای حاصل از منبرها و کتاب‌هایشان را برای کمک به نیازمندان اختصاص می‌دادند.» 

-----------------------------------------------------------------------------------------------

*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۲۰در تاریخ ۱۳۹۴/۰۴/۱۵

کد خبر 787003

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: آقای فلسفی همسایه ها آیت الله کتاب ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۵۳۰۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شهید مقصودی معلمی دلسوز و وظیفه شناس بودند

محسن صیفی کار در گفتگو با خبرنگار مهر، گفت: شهید مقصودی پس از فارغ التحصیلی از این دانشگاه به مدت سه سال در دبیرستان‌های همدان به تدریس درس ریاضی پرداخت، او یک سال آخر خدمت را در سمت معاون آموزش و پرورش استان همدان مشغول بود، در سال ۱۳۴۷ ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دو دختر و یک پسر است.

وی با اشاره به اینکه شهید مقصودی از معلمان و مدیران برجسته در آموزش و پرورش استان همدان در دهه ۶۰ بودند افزود: بعد از سال ۶۰ مدیر کل آموزش و پرورش همدان دکتر سید کاظم اکرمی که یک دوره هم وزیر آموزش و پرورش بودند، شهید مقصودی را به عنوان معاون آموزشی خود انتخاب می‌کنند که بسیار انتخاب شایسته ای بوده است.

وی با بیان اینکه شهید مقصودی دبیر ریاضی در مدارس اطراف همدان و بعد هم در دبیرستان این سینا بودند اظهار کرد: ایشان بعد از اینکه مسؤلیت معاونت آموزش و پرورش استان همدان را می‌گیرند منشأ بعضی از تحولات خیلی خوب و مؤثر در همان زمان در آموزش و پرورش همدان بودند.

وی با اشاره به اینکه در آذرماه سال ۶۰ آقای مقصودی را در محله‌ی آقا جانی بیگ تقریباً همان نزدیک مسجد و سقاخانه آقا جانی بیگ توسط موتور سوارها داخل ماشین شخصی همراه با معاون خود که به سمت اداره آموزش و پرورش در حرکت بودند به رگبار بستند و شهادت می‌رسانند افزود: تا مدت‌ها پرونده ایشان مفتوح بوده وتا این اواخر هم تصور بر این بود که سازمان مجاهدین خلق ایشان را به شهادت رساندند چون خودشان گفته بودند که ما این کار را انجام دادیم.

وی افزود: با توجه به پژوهشی که بنده در سال ۱۴۰۱ انجام دادم یک پژوهش مفصل دوساله ای که به نگارش هم در آمده با اسناد به روزی که از مجموعه‌های امنیتی‌ها جمع آوری کرده بودند، موفق به نوشتن کتابی با نام " جشن تولد در بازداشتگاه "شدم البته یک رمان سیاسی تاریخی که مستندات آن بر ا ساس مطالعه زیاد، ابعاد قضیه و اسناد را بررسی کردیم و مشخص شد که ضارب آقای مقصودی در همدان گروه فرقان بوده است.

صیفی کار با بیان اینکه در سال ۵۷ ،۵۸ یک گروهکی تشکیل شد به نام گروهک فرقان که رئیس آن اکبر گودرزی یک بچه طلبه‌ای که افکار انتقادی و تفکرات دوگانه‌ای داشت افزود: این گروهک، شهید قرنی, شهید مطهری، شهید مفتح، آیت الله خامنه ای را ترور کردند، همه فکر می‌کنند شهید مطهری را منافقین ترور کردند در صورتی که آنها را گروهک‌های فرقان به شهادت رساندند و یک ضربه سنگینی به اسلام زده شد.

وی تصریح کرد: افراد این گروهک را دستگیر و اعدام کردند ولی ته مانده‌های اینها هنوز بودند و آمدند یک گروه هواداران فرقان در تبریز و همدان تشکیل دادند، این گروهک در همدان اولین گزینه یعنی شهید مقصودی را ترور و به شهادت رساندند.

وی با بیان اینکه ایشان اخلاق را سرلوحه زندگی خود داشت افزود: شهید مقصودی شخصیتی انقلابی، انسانی ساده، سیاست دان و سیاست مدار، شخصیتی که اصلاً جایگاه سیاسی نداشته و بسیار معلم متدین و اهل فکر و برنامه بودند وایشان می‌خواستند آموزش و پرورش را در استان همدان متحول کنند و خیلی تأثیر گذار بوده است.

وی با اشاره به اینکه سال‌های سال این پرونده مغفول مانده بود و معلوم نبود که ایشان را چه کسانی ترور کرده بودند افزود: با این کتاب که البته هنوز رونمایی نشده، آقای مقصودی را آنها ترور و به شهادت رساندند و یک ضایعه‌ای برای استان همدان بود.

وی در ادامه به شخصیت شهید مقصودی اشاره کرد و افزود: ایشان یک انسان وظیفه شناس، متعهد، منظم، انقلابی، دوستدار امام، دانشور و دانش دوست و در رشته خود متخصص و باسواد، خیلی دلسوز و همراه و در خانواده هم همسری مهربان و پدری وظیفه شناس بودند.

این پژوهشگر همدانی گفت: شهید مقصودی و خانواده‌اش از سوی منافقین با تماس‌های مکرر، به مرگ تهدید می‌شدند ،۲ الی ۳ بار داخل منزلشان نارنجک‌های دست ساز انداخته بودند، تا این حد آقای مقصودی یک چهره ارزشمند و درجه یک در همدان بودند که در صدد آسیب به ایشان بودند، در آخر ایشان را به شهادت رساندند.

وی با اشاره به اینکه وصیت نامه ایشان یک وصیت نامه عجیب بوده و بزرگی این مرد را در همان وصیت نامه کوتاهش می‌توان دید بیان کرد: ایشان خودشان پیش بینی می‌کنند و می‌گویند که من را منافقین ترور و شهید خواهند کرد، این یعنی پیش بینی شهید مقصودی از آینده خود را داشته و به فیض شهادت نائل می‌شود ولی ایشان همچنان شهید گمنامی در همدان است.

وی با بیان اینکه در رابطه با شهید مقصودی در همدان یک کار پژوهشی و بایسته در مورد ایشان انجام نشده است افزود: امیدوارم این کتاب یک مقداری ایشان را معرفی کند، در آن کتاب بنده خواستم ابعاد سیاسی و موضوع گروهک‌های سیاسی را که در همدان بودند همچون گروه هک‌های فرقان و حدید که در همدان با هم ارتباط داشتند و در یک برنامه‌ای ایشان را به شهادت رساندند داشته باشیم.

وی تصریح کرد: در دهه‌ی ۶۰ گروه فرقان و حدید متفاوت بودند ولی نتیجه کارشان یکی بود اینها می‌خواستند به جمهوری اسلامی ضربه بزنند ویکی از ضربه‌های آنها حذف فیزیکی شخصیت‌ها بود که در سال ۵۹ تا ۶۰ یک موج عظیمی از ترور در کشور راه افتاد، آنها نخست وزیر، رئیس جمهور، رئیس قوه قضائیه را به شهادت رساندند در واقع هدف آنها ارکان نظام جمهوری اسلامی بود.

صیفی کار ادامه داد: سازمان منافقین خلق هر کسی را که شکل و شمایل حزب الهی داشتند، یا بعضی‌ها را به خاطر اینکه عکس امام را زده بودند در مغازه‌هایشان یا ریش داشتند و در نماز جمعه شرکت می‌کردند ترور می‌کردند در واقع شهید مقصودی یکی از این شخصیت‌ها بود و یک شخصیت تأثیر گذار در همدان و در آموزش و پرورش بودند.

وی افزود: این گروه‌ها ریشه اصلی، معنوی و فکری همان التقاطی که عرض کردم را نتوانستند تفکیک کنند آنها یک اعتقاد خوارجی داشتند و آدم‌های جاهل و مؤمنین متمسک جاهل و احمق یعنی آدم‌هایی که نمی‌توانستند تشخیص درستی از واقعیت‌ها و حقایق بدهند، هواخواهی، دنیا طلبی و سهم خواهی اینها بر اساس خواسته‌هایی که می‌خواستند ولی به آن نرسیدند، بر اساس همان عقده‌های روانی که داشتند آمدند و تعدادی را ترور کردند، در استان همدان قرعه به نام شهید مقصودی افتاد و سه نفر را در همدان ترور و به شهادت رساندند، مهره اصلی که با هدف و برنامه بود شهید مقصودی بودند چون شخصیت ایشان یک شخصیت تأثیر گذار در استان همدان بود.

کد خبر 6097596

دیگر خبرها

  • مصائب روستای سوخته؛ این‌بار ماشین آتش‌نشانی آب داشت، اما نیرو نه!
  • بازماندگان امام‌زاده ابراهیم چه می‌گویند؟ «تنها ماشین آتش‌نشانی، آب داشت اما راننده نداشت»
  • بازماندگان امامزاده ابراهیم چی می گویند؟ «تنها ماشین آتش‌نشانی، آب داشت اما راننده نداشت»
  • ماشین آتش‌نشانی آب داشت، اما نیرو نداشت؛ روایت بازماندگان روستای سوخته
  • امامزاده ابراهیم، هفت روز پس از آتش‌سوزی مهیب
  • نشت آب در خیابان الزهرا شهر قوشچی از زبان شهروند خبرنگار + فیلم
  • برنامه «امتداد» آماده نمایش شد/ بررسی فلسفی حوزه‌های مختلف فرهنگ عامه 
  • اعتراض مردم خوی به بوی نامطبوع تصفیه خانه فاضلاب 
  • شهید مقصودی معلمی دلسوز و وظیفه شناس بود
  • شهید مقصودی معلمی دلسوز و وظیفه شناس بودند